طعم گیلاس

وبلاگ شخصی مرتضی فرجیان نژاد

۳ مطلب با موضوع «رسانه» ثبت شده است

۰۱
تیر

چهارشنبه شب، به همراه چند تن از دوستان دور و نزدیک به سینما رفتیم تا افتخار دیدن فیلم جدید کارگردان جوان و فهیم ایران خود را داشته باشیم. تبلیغات چندانی برای اکران این فیلم نشده بود، با این حال صندلی‌های سینما پر بود. قصد تعریف کردن این فیلم را ندارم که لذت دیدن فیلم برای کسانی که این فیلم را هنوز ندیده‌اند، باقی ماند. اما به عنوان بیننده‌ای که این فیلم را دیده است، نکاتی به ذهنم آمده که مایلم آن را به رشته تحریر درآورم.

فیلم «گذشته» که به دنبال فیلم «جدایی نادر از سیمین» به روی پرده آمده است، انتظارات زیادی را باید برآورده می‌کرد. قصد ندارم از زیبایی فیلم بکاهم، اما به‌گمانم نقدی جدی به این فیلم فرهادی وارد است. قصد دارم از چند منظر به این فیلم نگاه کنم که نخستین آن «قصه» فیلم است. قصه‌ای که اصلن تازه نیست. موضوعی است که بارها و بارها هم در فیلم‌های ایرانی و هم در فیلم‌های خارجی به آنها اشاره شده است. اما با این حال، نمیتوان به این بهانه که دیگران آن را تعریف کرده‌اند دست فرهادی را بست و گفت که نساز. اما نکته اینجاست، اگر فرهادی این قصه را دوباره تعریف می‌کند، چه چیز تازه‌ای بدان اضافه کرده است؟ یا بهتر بگویم، وجه تمایز این فیلم با دیگر فیلم‌ها در این دسته چیست؟ نکته دومی که در باب قصه می‌توان گفت خرده قصه‌های فراوانی است که در روند داستان بوجود می‌آید. گمان می‌کنم داستان جاهایی از دست فرهادی خارج شد و البته جاهایی هم به صحنه‌هایی برمی‌خوریم که اگر نگوییم بد بودند می‌توانیم بگوییم که به جد اضافه بودند و هر بیننده‌ای می‌توانست آن را در ذهن پرورش دهد و به آن برسد، مخصوصن سکانس آخر فیلم که شدیدن فیلم را «هِندی» کرد.

 این قصه در فرانسه رخ داده بود، اما چرا فرانسه؟ و اگر فرانسه، چه اِلِمانی در فیلم وجود دارد که بگوییم این فیلم در فرانسه بوده است؟ مثلن چرا لهستان، آلمان، ایتالیا، یا هر جای دیگری نه؟ به گمانم هیچ عنصر مشخصی در فیلم جز دیالوگ‌ها نبود که به من بیننده بگوید اینجا فرانسه است!

نکته دیگری که به می‌توانم در اینجا به آن اشاره کنم، معماگونه‌های فرهادی است که نمونه خوب آن را در «درباره الی...» دیدیم. اینجا روند داستان به گونه‌ای بود که خود بنده از نیمه فیلم متوجه آخر آن شدم. و از همین نیمه، دیگر فیلم برای بیننده‌ای که این حدس درست را زده بود، هیچ شک و تریدی ایجاد نکرد و به همین خاطر می‌گویم که معماگونه‌های فرهادی در این فیلم اصلن دلچسب نبود.

گذشته از این نکات که به گمان من از زیبایی فیلم کاست، صحنه‌هایی از فیلم نیز بود که بسیار زیبا، موجز و گیرا بودند. صحنه‌ای که علی مصفا با همسر جدیدِ همسر سابق خود تنها می‌شود، نگاه‌های سنگینی که به هم می‌کنند و بعدتر حرف‌هایی که به هم می‌زنند. این قسمت فیلم برای من جذاب‌ترین قسمت بود. در قسمتی دیگر هم که مصفا همسر سابق خود را به باد انتقاد می‌گیرد و او نیز جواب‌هایی به مصفا می‌دهد گیرایی خاص خود را داشت. بازی همسر سابق مصفا در این فیلم که چندی پیش جایزه بهترین زن را در جشنواره «کن» از آن خود کرد نیز بسیار زیبا بود. حسی که در این زن در جای جای فیلم وجود داشت، به خوبی به بیننده منتقل می‌شد.

در آخر، امیدوارم که فیلم‌های فرهادی به اندازه فرهادی بزرگ باشند و بزرگ بمانند. فرهادی از کارگردانان جوان و خوش‌فکر است که اگر احتیاط را در فیلم‌های خود کنار بگذارد و اندکی تنوع به فیلمنامه‌هایش بدهد نه تنها «حال» خود را از دست نمی‌دهد بل بسیار خوشنام‌تر و پرآتیه‌تر خواهد بود. «گذشته» برای من به اندازه «جدایی...» و «درباره الی...» گیرایی نداشت. به امید اینکه فیلم بعدی فرهادی بسیار خوش‌ساخت‌تر از این باشد. 

  • مرتضی فرجیان نژاد
۲۳
ارديبهشت

هر جامعه‌ای که در آن آگاهی رشد یابد، مطالبه‌گری را هم به دنبال خود به ارمغان خواهد آورد و نتیجه این همه، خود، پیشرفت و توسعه خواهد بود. جامعه جهانی هم به دنبال این حق بدیهی هر بنی بشری با ایجاد فضایی مجازی، ارتباطات میان‌فردی را بسیار گسترش داد و اطلاع‌رسانی را تسهیل نمود. فضایی به نام «اینترنت» این فرصت را برای رسانه‌های ملی و بین‌المللی فراهم ساخت تا در کوتاهترین زمان ممکن اخبار و اطلاعات را در اختیار مخاطبین خاص قرار دهند. از این خوان، حتی جوامع کوچک نیز بهره بردند و توانستند با اختصاص فضایی در این دنیای مجازی به آگاهی‌رسانی، تبادل دانش، مطالبه‌گری و شناساندن خود دست یازند.

نگاهی به وضعیت این بستر در جوامع مختلف، شاید، معیار مناسبی باشد برای سنجیدن میزان آزادی در آن جامعه. البته کسی منکر آن نیست که ایجاد زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری چنین شبکه عظیمی بسیار گزاف است. می‌بینیم کشورهایی را که در تهیه ابتدایی‌ترین چیزها برای مردم خود مانده‌اند و حتی به پدیده اینترنت و بحث آگاهی نمی‌توانند فکر کنند.

اینترنت سال‌هاست که پا به ایران گذاشته است. ما با این پدیده هم به‌سان دیگر پدیده‌های فناورانه، به دیده تردید نگریستیم. کما اینکه، در سال‌های ابتدایی تنها برخی از سازمان‌ها از این پدیده برخوردار بودند و مدت‌ها بعد این پدیده همگانی شد. از این مثال‌ها فراوان در ایران ما یافت می‌شود، با اینکه خیلی پیر نشده‌ام اما سال‌های پراضطراب دستگاه ویدئو را به یاد دارم؛ ماهواره، تلفن همراه ایرانسل و اخیراً هم رایتل.

کسی تیغ دولبه فناوری را انکار نمی‌کند. این پدیده هم می‌تواند فرصتی به دست دهد هم ما را تهدید کند؛ همسان با هر مفهوم تازه‌واردی. این خود تا حدودی ناشی از محافظه‌کار بودن مردم ایران در مقابل هر تغییری است، تا حدودی هم برمی‌گردد به تبلیغات منفی‌ای که از سوی برخی که جایگاه خود را در خطر می‌بینند، منتشر می‌گردد. همانطور هم که در نوشته‌ای، پیشتر در همین صفحه، اشاره کردم، این هم یکی از معضلات گذار از سنت به مدرنیته است.

سال‌ها گذشته است از تولد اینترنت در ایران، اما مشکلی که گریبان‌گیر کاربران اینترنت در ایران را گرفت، ناقص بودن این نوزاد بود. اینترنت علی‌رغم فرصتی که در اختیار همه می‌توانست بگذارد، با سرعت بسیار پایین خود، تنها داغ بر دل کاربران ایرانی گذاشته و می‌گذارد. حیف که در این مجال نمی‌گنجد، اما نباید از سوء استفاده‌هایی که از اینترنت در کشور ما می‌شود هم به سادگی گذشت. با این وجود، اگر واقع‌گرایانه به این اتفاق بنگریم، می‌بینیم که آنچه از دست داده و می‌دهیم، بسی بیشتر از آنچه است که به دست آورده‌ایم. در کنار این سرعت بسیار پایین، رویکرد فیلترینگ را هم که بیفزاییم، دیگر جایی برای صحبت باقی نمی‌ماند. در جامعه‌ای که مردم دنبال فرصتی می‌گردند تا حرف دل بر زبان بیاورند، با سیلی فیلترینگ روبرو می‌شوند. به یاد دارم در جایی خوانده بودم که آمار بلاگرهای زن در جامعه ایران بسی بیشتر از بلاگرهای مرد است که این خود می‌تواند شاهدی بر این مدعا باشد؛ کسانی که در جامعه جایی برای اظهار عقیده خود نمی‌یابند، در این فضای مجاری به بیان درد دل خود می‌پردازند. حال که به انتخابات ریاست جمهوری در سال 92 نزدیک‎‌تر می‌شویم، می‌بینیم که سرعت اینترنت پایین آمده، حال به هر دلیلی، و از سویی دیگر رسانه‌ای چون تلویزیون تکتازانه به تبلیغات و اظهارنظر در این باره می‌پردازد و فرصت تعامل را از مخاطب خود می‌گیرد. مخاطبی که بخواهد مدام شنونده باشد، دیر یا زود تلویزیون خود را خاموش خواهد کرد!

ما ادعا داریم که در کشوری آزاد زندگی می‌کنیم اما در عمل می‌بینیم که محدودیت‌های نامحسوس گاهی چون کوهی عظیم در مقابل دیدگان ما جلوه می‌کنند. اگر اجازه حرف زدن به افراد ندهیم، و اگر حرف زدند، با آنها برخورد کنیم، نتیجه می‌شود عقده‌ای پنهان که هر آن ممکن است به‌گونه‌ای تلخ خود را بروز دهد. نگاهی بیندازید به آمار و نحوه اعتراضات مردم ایران تا ببینیم که چندان بیراه نگفته‌ایم. اینترنت فضای آزادی را ایجاد می‌کند تا همه افراد نخبه و آگاه به آسانی به تبادل آراء پرداخته و به تبع آن این آگاهی را به قشرهای مختلف مردم در جامعه انتقال دهند.   

  • مرتضی فرجیان نژاد
۲۳
اسفند

پاد- تاکید سخنگوی دولت: نشریات به سمت تخصصی شدن و عمیق شدن بروند و به­جای اشاعه تفکرات اجتماعی و سیاسی چالش­برانگیز باید در راستای فرهنگ متعالی و تقویت بنیان­های اخلاقی و سیاسی جامعه گام بردارند.[1]

صبح امروز خبر توقیف دو نشریه معتبر کشور به گوشم رسید. خبری که چند روز قبل منتشر شده بود، لیکن تنها در حد یک اشاره. در این یادداشت، سعی می­کنم ابعاد این اتفاق را با توجه به نقل قول بالا از سخنگوی محترم دولت بررسی کنم. هر زمان که از توقیف یک نشریه سخن به زبان می­آید، مفهوم آزادی بیان به ذهن متبادر می­گردد که اصل 24 قانون اساسی[2] بیانگر آن است. در مورد نقایص این قانون حرفی به میان نمی­آورم و تنها به این نکته اشاره می­کنم که گزاره دوم این اصل، می­تواند از ظن هر فردی، به­گونه­ای تفسیر گردد.

به هر روی، در هر کشور و حکومتی، آزادی یکی از حقوق اولیه هر فرد است و بدیهی است که هر نوع آزادی خود نوعی محدودیت را نیز به ارمغان خواهد آورد. در کشورهای گوناگون با پدیده آزادی بیان در رسانه­ها به انواع مختلف برخورد می­شود، گاهی بعد از انتشار و گاهی قبل از آن. در کشور ما، ایران، اگر از دست مسئولین خارج نشود، معمولاً این محدودیت قبل از انتشار اِعمال می­گردد.

این بار هم، دو نشریه معتبر و غنی آسمان و مهرنامه به زیر تیغ توقیف رفتند، این­که چرا هر دو با هم و این­که به کدامین دلیل، فعلاً بر نگارنده پوشیده است و شاید در آینده­ای نزدیک روشن گردد. اما روی صحبت من نه به توقیف این دو نشریه، بل به نگاه سخنگوی دولت در باب آزادی بیان است. اینکه، یکی از اساسـی­ترین رسالت­های نشریات را عملاً ناصواب می­خوانند و با جمله­ای بایدی از همگان می­خواهد که در مسیری دلخواه نظر ایشان گام بردارند. به چالش برانگیختن انواع باورهای عمومی در جامعه و اینکه برای مخاطبین پرسش ایجاد گردد از بدیهی­ترین اهداف و وظایف یک رسانه است. رسانه­ها منتشر می­شوند تا مردم را آگاه و اصلاح نمایند. به چالش کشیدن و به چالش کشیده شدن، نه تنها لازمه رشد و آگاهی، بلکه حق هر انسان آزاد و صاحب اندیشه­ای است. تک­صدایی مدت­هاست که بی­اثر شده است و به­حق متاسفم که هنوز هم فردی از افراد مسئول مملکت نه­تنها منکر این رسالت می­شود، بلکه از همه می­خواهد که چنین نکنند و چنان کنند. و مضحک آنکه این رویه را تخصصی شدن و عمیق شدن می­دانند. اینکه، همه در تایید نظریات ایشان و همفکرانش قلم بفرسایند و بَه­بَه و چَهچَه کنند و خدای نکرده بر خلاف آراء ایشان حرف نزنند. نگارنده منکر فرهنگ متعالی این مرز و بوم نیست، بلکه بر این باور است که این تعــالی در تضارب آراست نه تک­صدایی و خودستایی. لازمه اصلاح هر امری این است که بیان شود تا مخالفان و موافقان در باب آن سخن بگویند، تا نهایتاً آنچه به حقیقت نزدیک­تر است حاصل گردد، نه آنچه که دوست داریم حقیقت باشد.

بسیار متاسف و متاثر گشتم از اینکه در تعطیلات نوروز 92، فرصتی فراهم نمی­شود تا صیقل بخشیدن به صفحه ناصاف آسمان ذهن خود را با خواندن مطالب غنی مهرنامه، تجربه کنم. به امید بازگشت هر چه زودتر این دو نشریه به آغوش طالبان علامت پرسش در برابر هر باور عمومی.

 



[1] زمان انتشار پیام از سوی پایگاه اطلاع­رسانی دولت: دوشنبه، 21 اسفند 1391، ساعت 12:07

 

[2] نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن راقانون معین می‌کند.

  • مرتضی فرجیان نژاد