طعم گیلاس

وبلاگ شخصی مرتضی فرجیان نژاد

۱ مطلب با موضوع «باشگاه خبرنگاران پلیس» ثبت شده است

۳۰
فروردين

این مطلب با نشانی زیر در پایگاه باشگاه خبرنگاران پلیس منتشر شده است.

http://pjc.police.ir/?siteid=24&siteid=32&pageid=370&newsview=3436

روی دست‍هایش، جابه‌جا رد زخم‌های التیام یافته چاقو بود. چند سالی از من کوچکتر بود اما دل و جراتی داشت مثال‌زدنی. زیاد اهل گپ زدن نبود اما اگر سوالی می‌پرسیدی می‌توانستی امیدوار باشی که بی کم و کاست پاسخت را خواهد داد. به ظاهرش که نگاه می‌انداختی، گمان می‌کردی آدمی معمولی است اما دوستان و همقطارانش اذعان داشتند که همه‌فن حریف است. بعد از چند روز همنشینی که به یمن ماموریت اداری با این مردِ دوست‌داشتنی و شوخ‌طبع بود توانستم راضی‌اش کنم که از دردهایش بگوید. دردی که شاید مردم ما از آن بی‌خبر باشند و حتی سخت باور کنند. هدفم از این یادداشت آشنا کردن مردم با گوشه‌ای از دلاوری‌ها و جان‌فشانی‌های عده‌ای جوان در لباس پلیس است و در کنار آن هم گوشزد کردن مشکلات این قشر به بالادستی‌ها. این چند دلاور، افسران نیروی انتظامی در ستاد فرماندهی مبارزه با مواد مخدر بودند.

به حتم، بسیاری از شما تایید می‌کنید که روبرویی با افراد معتاد به مواد مخدر اصلاً خوشایند نیست چه برسد که شغل شما همین باشد. اینکه صبح که از خواب برمی‌خیزی بدانی روزت را باید به پاک کردن شهری بزرگ چون تهران از این افراد بگذرانی. اما این پلیس‌های جوان عاشق کارشان هستند. می‌توانم ادعا کنم که آنها از به انجام رسیدن عملیاتشان چنان مشعوف می‌شوند که شب به راحتی سر بر بالین می‌گذارند و برای عملیات بعدی نقشه می‌کشند. اما سختی‌های کار این افراد نیز کم نیست و مستلزم آن است که دلی شیر و هوشی وافر داشته باشی.

یکی از نکاتی که توجه مرا در این گفتگو‌ها جلب کرد باور غلط خیلی از مردم از کار این افراد است. بسیاری از مردم گمان دارند که این افراد تنها به دنبال افرادی هستند که گرفتار این مواد افیونی هستند. اما جالب است بدانید که این هدف چندم آن‌هاست. بعد از تلاش فراوان برای جلوگیری از ورود مواد مخدر به کشور، مهمترین هدف آنها به دام انداختن افرادی است که سودای معصومیت و پاکی جوانان ایران را دارند. افرادی که برای رسیدن به پولی کثیف، دست از جان شسته، از انجام هیچ کاری ابا ندارند چرا که برای رسیدن به هدف خود، همه‌گونه وسیله‌ای را توجیه می‌کنند. حال در نظر بگیرید پلیسی را که هر روز خود را به شناسایی این افراد می‌پردازد تا به دامشان بیندازد. این اما، اولین دشواری کار این پلیس است.

دیگر درددل شنیدنی این پلیس، نادیده گرفتن یا حداقل ارج ننهادن به زحمت شبانه‌روزی آن‌هاست. شاید این ضعف ناشی از خلاء قانونی ما باشد، شاید هم از پرهزینه بودن آن. در میان حرف‌هایشان می‌گفتند که بارها و بارها متهمانی را با زحمت فراوان به دام انداخته‌اند به امید اینکه حداقل یک منبع از منابع فراوان فروش مواد مخدر را سوزانده‌اند اما متاسفانه شاهدند که نه تنها برخوردی قاطع با این جانیان نمی‌شود بلکه آنها کاملاً قانونی از دست قانون و مجریان آن می‌رهند، هر چند پلیس ول‌کن آنها نیست. متهمانی که در لحظه دستگیری پیشنهاد رشوه‌هایی را به این پلیس می‌دهند که اصلاً قابل مقایسه با حقوق ماهیانه این افراد با ایمان نیست. به همین بسنده کنم که اگر ایمان آنها به فردای آخرت نبود، می‌توانستند رفاه زندگی خود و هفت نسل بعد خود را تضمین نمایند. ای کاش تمهیداتی پیش‌بینی گردد تا زحمت و جان‌فشانی این افراد این چنین خُرد در نظر گرفته نشود و انگیزه‌شان برای ادامه کار کشته نگردد.

در پایان، امیدوارم روزی را ببینیم که ایران ما از هرگونه ماده مخدر پاک باشد. این آرزو چندان بعید نیست اگر این چنین نیروی متعهد و توانمندی را داشته باشیم و قانون نیز همه‌گونه حامی و پشتیبان آنها باشد. می‌دانم که با این یادداشت به هیچ‌وجه به این پلیس زحمتکش ادای دینی نکرده‌ام اما خوشحالم که گامی در راهشان، برایشان، برداشته‌ام.

 

  • مرتضی فرجیان نژاد