آدمی در هیایوی زندگی روزمره خود دغدغههای فراوانی دارد. یکی از این دغدغهها که مفهومی انتزاعی است و شاید در مرحله خاصی از زندگانی وی نمود پیدا نماید «آزادی» است. این مفهوم که از دیرباز در میان فلاسفه و حکیمان غربی و شرقی به بحث گذاشته شده و روی آن بسیار مداقه گشته است، دارای برداشتهای گوناگونی است و هر کسی از ظنّ خود آن را تعبیر و تفسیر نموده است. در اینجا قصد دارم تعریفی از آزادی را مطرح نمایم که به گمانم جامعترین تعریف از این مفهوم است، قضاوت با شما.
آزادی را میتوان از ابعاد گوناگونی مورد بررسی قرار داد. یکی از این ابعاد بُعد فردی است. انسان پس از اینکه به رشدی کافی از عقل دست یافت مختار است برای لحظه لحظه خود تصمیمگیری نماید و انتخاب کند که کدام مسیر برای ادامه حیات خویشتنش کاراتر خواهد بود. باالطبع، تبعات این تصمیمگیری، چه تصمیمی جمعی باشد چه فردی، به خود فرد برخواهد گشت. این فرد خود باید بپذیرد آنچه که در «اینک» وی رخ میدهد ناشی از تصمیمی است که مدتی پیش، چه دور و چه نزدیک، گرفته است. من باب مثال در نظر بگیرید که فردی تصمیم میگیرد اندوخته مالی خود را در جایی هزینه کند. در این راه میتواند با مشورت دیگران یا به تنهایی این تصمیم را عملی سازد و فرض کنید که با این اندوخته خود تصمیم به خرید یک گوشی تلفن همراه مینماید. حال این تصمیم در آن لحظه تصمیم درستی بوده است یا خیر، اندکی بعد که گوشی را به کار گرفت بر وی آشکار خواهد شد. البته مثال فوق تنها نمونهای از تصمیمات فردی است که اهمیت آن، بسته به دیدگاه فرد، بیش و کم خواهد بود.
هدف از طرح بُعد فردی تصمیم آدمی، میزان سود و فایدهای است که در آینده به وی بازگردانده میشود. اما بعد دیگری از همین دستهبندی است که تصمیم فرد را از بُعد اجتماعی مورد مداقه قرار میدهد. این اجتماع از حضور فردی دیگر در حیات آدمی آغاز میشود. خانواده یکی از مواردی است که تصمیم فرد میتواند نه تنها بر وی بلکه بر خانواده او نیز تاثیرگذار باشد. اینجاست که مقوله آزادی فرد در اجتماع محدود میشود و این تعبیر که آزادی یعنی هر آنچه که آدمی دلش خواست رنگ میبازد. اگر در نظر بگیریم که تبعات تصمیم ما میتواند خیر و شرّی را به دیگر(ان) برساند، اگر عاقل باشیم، محتاطانهتر تصمیم خواهیم گرفت. چرا که انتظار خواهیم داشت دیگران هم در تصمیماتی که میگیرند ملاحظه خیر و شری که نصیب ما میشود را بکنند. اینجاست که آزادی در اجتماع، بُعد «محدودیت» خود را نیز به رخ میکشاند.
در پایان، باید ذکر کرد که آنهایی که در زندگی تمام تلاش خود را میکنند که چهرهای نیک از خود به جای بگذارند، این نکته را باید در نظر داشته باشند که آزادی، از هر بُعدی، به سان شمشیری دو لبه است. سلاحی است که هر کس در دست دارد و به توان خود میتواند از آن استفاده نماید. امید که دمادم زندگی مراقب تصمیمات خود، چه فردی و چه اجتماعی، باشیم. مراقب باشیم که درخت آزادی، میوه پشیمانی به بار نیاورد. تلاش کنیم که در زندگی تعادل را دریابیم. حتا اگر خدایی وجود نداشته باشد، این آیات کتاب قابل تأمل خواهند بود.