طعم گیلاس

وبلاگ شخصی مرتضی فرجیان نژاد

... این نیز بگذرد!

شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۴:۰۰ ب.ظ

مفاهیم آزادی و محدودیت، از جمله مفاهیمی هستند که در عین تقابل با یکدیگر، با هم تعامل نیز دارند. آزادی خود محدودیت را به ارمغان می‌آورد و محدودیت نگهدارنده آزادی نیز خواهد بود. تعریف این مفاهیم در عین سادگی، دشوار می‌نماید. و کار آنجا سخت‌تر می‌گردد، که این دو ناقض یکدیگر می‌گردند؛ آنجا که فردی به گمان خود با در دست داشتن پرچم آزادی، به قلمرویی پای می‌گذارد که دیگری آن را محدودیت تعریف کرده است. و این سرآغاز جنگ میان حامیان آزادی و سردمداران و طرفداران محدودیت است. به هر روی، با این مقدمه، می‌خواهم بُعدی از تقابل میان این دو گروه را به عنوان یک ناظر، گزارش و در نهایت تحلیل شخصی خود را ارائه دهم.

فرض کنید، فردی در تعامل با شما، حرفی زده یا عملی را مرتکب شده، که باعث رنجش خاطر شما شده است. عکس‌العمل شما چیست؟ به‌گمانم قشر روشنفکر جامعه ما، اگر نگوییم روشنفکرنما، همگی به چتر «گفت‌وگو» پناه خواهند برد. من نیز، نه به عنوان یک روشنفکر، بل به عنوان فردی که باور دارم در خیلی‌جاها گفت‌وگو می‌تواند کلید حل مشکل باشد، این گزاره را تایید خواهم نمود. نکته تلخ ماجرا اینجاست، که گفت‌وگو نیز اصولی دارد؛ مادامی‌که طرفین ماجرا پای‌بند این اصول نباشند، خود این راهکار برای حل مشکل، تبدیل به کلاف سردرگمی می‌گردد که آبستن مشکلات دیگر نیز خواهد بود. نگاهی به اطراف خود بیندازیم تا ببینیم تا چه حد در مسائل اساسی، در گفت‌وگو با دیگران، توانسته‌ایم نظر ایشان را، با میزان منطق، به نقد بگذاریم. ببنیم چه‌قدر، از نقد دیگران دلشاد شده‎‌ایم، و در عمل، آن نقد را به‌کار بسته‌ایم. گفت‌وگو فقط سرتکان دادن و تایید طرف مقابل نیست؛ باید تاثیری در انتها داشته باشد.

اما یکی از کنش‌های رایج، در مواقعی که از فردی رنجیده‌خاطریم، «سرزنش» است. حتماً در همین اواخر یا سرزنش کرده‌اید یا شده‌اید. بیایید به نتیجه آن فکر کنیم، واقع‌بینانه البته! نتیجه یک سرزنش، چه معقول چه نامعقول، یکی از این سه خواهد بود: یا فرد مقابل تسلیم شده و اظهار تاسف خواهد کرد، یا دست پیش‌گرفته، به شما حمله خواهد نمود و یا توجیهی بر کرده خود خواهد آورد. روزی با آشنایی گپ میزدیم و این حرف پیش آمد که آیا سرزنش کردن افراد به‌جاست. ایشان هم نه هر سرزنشی، بل سرزنش در مقابل افرادی که از آنها انتظاری داریم را تایید می‌نمودند. نظر من البته جز این بود، بنده معتقدم، سرزنش هیچ فایده‌ای ندارد. چه، طبق گزاره‌ای که در بالا ذکر آن رفت، یا تاسف را در پی دارد یا دعوایی عظیم‌تر و یا توجیهی که یا بی‌فایده‌ست یا موجب شرمساری شما می‌گردد. من نه سردردِ دعوایی بزرگ‌تر دارم نه محتاج اظهار تاسف آن دیگری، توجیه نامعقول را هم نخواهم پذیرفت و البته مایل نیستم شرمساری را به‌جان بخرم. می‌گذرم، هر چند متهم به انفعال می‌گردم. هر فردی، با هر شخصیتی، یا هر گذشته‌ای، با هرپیش‌فرضی که از وی در ذهن داریم یا نداریم، این حق را دارد که اشتباه کند! منکر تذکر نیستم، می‌توان به او خیلی دوستانه تذکر داد و از او خواست این محدودیت را در تعامل با تو رعایت کند، اما تنها به همین بسنده کرد! او اوست و تو تویی! قرار نیست با جمله تو زندگی وی دگرگون گردد! از سویی، واقعاً ممکن است آن اشتباه سهواً روی داده باشد، پس صبر، گذشت، تذکر و در نهایت پذیرش آن فرد آن‌گونه که هست، راهکار من است.

من ادعایی ندارم، که کسی را سرزنش نکردم، دعوا نکردم، یا آزادی کسی را زیر پا نگذاشتم، اما به گذشته خود که می‌نگرم، می‌بینم جایی و گاهی، باید به کسانی حق می‌دادم و ندادم، باید کسی را می‌پذیرفتم؛ آن گونه که بود، اما نپذیرفتم و خود این آگاهی برای من ارزشمند است. هدف من از نوشتن این پست، نه نهی گفت‌وگو، که نهی سرزنش است. شاید سرزنش، نوعی واکنش طبیعی نسبت به اتفاقی ناخوشایند باشد، اما ماحصل آن خشم، چیزی جز پشیمانی نیست. هر زمان که برگردی، می‌بینی جایی برای بخشیدن و گذشت بود، جایی که هنوز هم هست، اگر بخواهی.

پ.ن. در توضیح اصول گفت‌وگو باید این نکته را اضافه کنم که در گفت‌وگو می‌بینیم که اکثر اوقات افراد به هم گوش نمیدهند و از میانه بحث منتظرند تا فرد مقابل حرف خود را به پایان برساند و اینها آنچه در سر می‌پروراندند را نثار وی کنند. برخی از ما از گفت‌وگو، فقط چیزی را شنیده‌ایم. گفت‌وگو اصولی دارد که ساده‌ترین آن، گوش دادن به حرف مخاطب است. اگر این اصل رعایت شود، بحث سرزنش، محلی از اعراب نخواهد داشت.   

  • مرتضی فرجیان نژاد

نظرات  (۲)

گاهی آدمها اسیر افکار خودشون میشن قافل از اینکه این افکار ممکن است دیگران رو بشکنه . زمانی متوجه میشیم که کوزه ترک برداشته و دنبال قطعه گمشده میگردیم. حتی اگه قطعه گمشده پیدا بشه باز مثل روز اول نمیشه.
فرصت و گذشت تنها واژه هایی هستن که ما در زندگی فراموششون کردیم.
مطلب زیبا و اموزنده برای من.مرسی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی